توضیحات
جریان توسعه خواهی درکشورمان باخلاهای معرفتی پرشماری روبروست .امامتاسفانه به صورت نظام وار و بایسته دردستورکارملی قرارنمیگیرند وتلاشهای ارزشمند ولی پراکنده نیز معمولا هویت جمعی پید انمیکنند. یکی ازحیاتی ترین خلأهای معرفتی به نسبت میان فرهنگ و توسعه مربوط می شود که غفلتها و خلأهای ناشی ازآنها به افراط و تفریطهای خطرناک منجر شده است. این کتاب با برجسته کردن برخی وجوه اندیشه ای زیربنایی دراین حیطه تلاش دارد که ازطریق عمق بخشی و تا حدودی نظم بخشی به دانسته های موجود در کشورمان گام هایی درجهت فهم عالمانه و روشمند از نسبت فرهنگ و توسعه با توجه به شرایط و نیازهای مهمتر بردارد. این کار از طریق دامن زدن به تلاشهایی که درک عمیقتراز مفاهیم فرهنگ و توسعه وصورتبندی نظری آنهاست دنبال شده است. پیام محوری کتاب حاضراین است که فرهنگ جهت تحقق توسعه بسیارمهم است اما افراط درنسبت دادن کل ماجرای توسعه به ان به بهای نادیده گرفتن سایرعرصه های حیاتی مانند نهادها وسازمانها و ظرفیت دولت و.. همانقدر بحران ساز است که انکار یا نادیده گرفتن وجوه بدیهی و مسلم نقش آفرینیهای فرهنگ در فرآیند توسعه.
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.